پرواز میکند
میچرخد در سرم
در دنیای پیچیده و آرام من
صدایم در جسم ثابتم میپچد
چشمانم میبیند
نور را وارد میکند
کور میشوم از نور زیاد
بعضی وقت ها تاریک و تار است
صدایم میکنند
مهاجر
انگار که از بیرون به تلنگر میزنند
وقت شکستن مرز است
قفسی که خودم برای خودم کشیدم
کوچک شده
وقت بیرون رفتن از این همه فکر است
وقت نمایش است
حس...برچسب : نویسنده : h3sso بازدید : 221